Quantcast
Channel: کشور –مینو پرس
Viewing all articles
Browse latest Browse all 24

معضلی به نام بیکاری فارغ التحصیلان

$
0
0

به قلم: مهندس رضا عاشوری

امروزه با توجه به سهولت ورود به دانشگاه و مراکز آموزشی، دانشجویان در رشته تحصیلی انتخابی خود بدون اطلاعات کافی وارد می شوند و نتایج همین رویداد باعث می شود که عده ای که واقعا مسیر و هدف خود را هنوز به درستی پیدا نکردند وارد عرصه جدیدی در زندگی می شوند که در آن به دنبال رفع نیاز های غیر آکادمیک و اجتماعی می باشند در وهله اول وقتی که خوب این اتفاق رو می نگریم درمیابیم که آیا نیاز است که این تعداد دانشجو و دانش پذیر در کشور ما وجود داشته باشد، دانشگاه تبدیل به محلی برای فعالیت اقتصادی افراد سود جو شده که قبلا در عرصه های دیگر فعالیت اقتصادی می کردند. از این رو جوانان و نوجوانانی که در اوج انرژی و فعالیت می باشند و واقعا درک درستی نسبت به تحصیلات آکادمیک ندارند پا به دانشگاه گذاشته و پول های هنگفتی در این شرایطی مالی نابسمان خانواده های متوسط به پایین جامعه پرداخت می نمایند که اغلب این پول از طرف سرپرست خانواده یعنی پدر تهیه شده و پرداخت میشود. پدری که با پر کردن تمامی ساعت های اضافه کار در هفته برای کسب درآمدی بیشتر، بتواند شهریه دانشگاه فرزندش را بپردازد تلاش می کند و خوشبین نسبت به آینده شغلی نا غافل از آنکه چه اتفاقی بعد از فارغ التحصیلی رخ می دهد.
در سال های اخیر اغلب افراد فارغ التحصیل یا وارد بازار کار نشده اند یا اینکه با مدرکی پایین تر در جایی خارج از حیطه تخصص خود مشغول به کار شده اند. واقعا علت این پدیده از چه چیزی نشعت میگیرد؟در ابتدا باید دانست آیا در سنین پایین تر، همان کودکی و نوجوانی برای کشف توانایی و علاقه ی فرد برنامه ریزی صورت گرفته است؟ آیا مسیر انتخابی نوجوانان برای ورود به جامعه و شغل آینده به درستی انتخاب شده است؟ چه نیازیست که همه افراد تحصیلات آکادمیک داشته باشند؟ آیا شهر ما یا در وسعت بیشتر کشور ما نیاز به افراد فنی و کاردان ندارد؟ چرا باید مواجه شویم با افرادی که بعضا در یک رشته تحصیلی چندین ترم درس خوانده و بعد تغییر رشته یا انصراف می دهند؟ آیا مشکل از خود شخص می باشد که نتوانسته علاقه و توانایی خود را کشف کند و در مسیر های نادرست وارد شده است یا اینکه این مدرسه و دانشگاه بوده که نتوانسته مسیر درست برای هر فرد را معین کند؟
حالا با چند پرسش اساسی روبرو می شویم:
۱- چرااغلب افراد فارغ التحصیل از دانشگاه با معضل بیکاری روبرو می شوند ؟
۲- چرا اغلب در خارج از رشته تخصصی خود مشغول به کار می شوند؟(البته در اکثر مواقع با مدرک دیپلم به دلیل پرداخت حقوق کمتر از طرف کارفرما)
۳- آیا این فارغ التحصیلان هستند که سواد لازم و تخصص کافی را ندارند یا اینکه دانشگاه چیزی که باید به فرد فارغ التحصیل بیاموزد را نیاموخته است؟
۴- آیا میزان افراد مورد نیاز بازار کار با افراد فارغ التحصیل از دانشگاه ها مطابقت دارند؟

شاید هم مسئله از ریشه و بن مشکل دارد یعنی چیزی که بازار کار نیاز دارد را دانشگاه نمی تواند آموزش دهد یا اصلا هدف دانشگاه بازار کار نیست! به هرحال پاسخ هر کدام از این پرسش ها بحثی مفصل و نیاز به تحقیقات وسیعی دارد.

وقتی یک جوان ۱۸ ساله که دیپلم خود را می گیرد به سمت دانشگاه سوق داده می شود و بعد از ورود با گذشت چهار یا پنج سال مدرک کارشناسی خود را می گیرد و به دلیل نبود شغل مناسب و نداشتن تخصص کافی جذب بازار کار نشده و راهی جز ادامه تحصیل در مقطع تحصیلات تکمیلی پیدا نمی کند و بعد گذشت حداقل ۳ سال دیگر دوباره پس از فارغ التحصیلی برای ورود به بازار کار تلاش می کند و اغلب یا جایی مشغول می شود که ارتباطی به رشته تحصیلی فرد ندارد یا کسب و کاری برای خود راه می اندازد که اکثرا با شکست مواجه می شود، جوانی با ۲۵ یا ۲۶ سال سن که مدت ۸ سال از بهترین سال های عمرش رو بخاطر ناآگاهی خود و سود طلبی افرادی انگشت شماراز دست می دهد. چه کسی پاسخگوی این صدمه ی جبران ناپذیراست؟ فرصت های شغلی از دست داده او قابل برگشت هستند؟ سرمایه ی مالی و فنی که طی این سالها خارج از دانشگاه بدست می آورد چه میزان می توانست باشد؟
روحیه و انرژی این جوان از دست رفته و برای بازگرداندن آن وقت و تلاش فراوان نیاز است و گاهی به هیچ عنوان قابل برگشت نیست. بهتر نبود که درهای دانشگاه به سختی به روی افراد باز می شد و چه بسا شاید آن افراد در خارج از دانشگاه جزو افراد موفق جامعه می شدند

برای جامعه ای بهتر باید افراد مسیر درست را با تکیه برمهارت و علایق خود انتخاب کرده و به سمت آن حرکت کنند. اینکه تمامی افراد پس از آنکه تحصیلات مقطع دبیرستان یا هنرستان خود را پایان می رسانند وارد دانشگاه شوند کار درستی است؟وقتی فارغ التحصیلان دهه های اخیر را که مرور می کنیم به پاسخ های بهتری می رسیم. اقلیت افرادی که وارد دانشگاه می شدند پس از فارغ التحصیلی با درصد بالای موفقیت در بازار کسب و کار، در حیطه ی رشته خود وارد کار می شدند و در مقابل اکثریت افراد بعد از دو یا سه مرتبه پشت کنکور ماندن تصمیمات زندگی خود را می گرفتند و این امر به انان کمک میکرد که پای در عرصه هایی بگذارند که به مهارت ها وعلایقشان نزدیک تر است.
در حال حاضر بهترین کمک به افراد در مرحله اول یافتن استعداد ها، مهارت ها و علایق و در مرحله بعد آگاهی دادن آنها از وضعیت فعلی دانشگاه ها با بازار کار می باشد. خود شخص فرصت های شغلی خود را انتخاب کرده و مسیر درست را برمی گزیند.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 24

Latest Images

Trending Articles





Latest Images